عکس های طهورا جان در ماه آبان
دخملکم چون مامانی یکم تنبل تشریف دارن عکس هاتو جمع کردم یه جا برات میزارم که یادگاری داشته باشی
دخملم درحال سوپ خوردن
دخمل نازم عاشق بازی با بادکنک هستش و کلی از دیدن بادکنک ذوق زده میشه
ا
ین موش عروسک تئاتری شهر موش ها هستش بیاد زمان های قدیم که کارتون مورد علاقه من و خیلی از هم نسل های من بودش براتون خریدم وقتی دستمو میبرم توش و شروع به حرف زدن با شما میکنم کلی میخندی البته اینقد که موهاشو کشیدی و انداختی تو دهنت مجبور شدم موهاشو قیچی کنم
عاشق بازی کردن با عروسکای آویز بالای تختت هستی و کلی سعی میکنی محکم بگیریشون تو دستت وقتی هم موفق میشی ذوق زده میشی ای دخمل ناقلا ناگفته نماند یکی دوبار هم آویزتو پاره کردی و من مجبور شدم با نخ کاموایی محکمشون کنم.
گاهی اوقات کف اتاقت میخوابونمت و آویز های رنگی رنگی که واسه تزیینات سر عقدم بود و الان به سقف اتاق شما وصل شدن رو تکون میدم و همزمان با تاب خوردن اونا شما هم با هیجان دست و پاهاتو تکون میدی عزیزم قربونت برم
اینم یه نمای دیگه از آویز های اتاقت و تلاش شما برای لمس کردن عروسکها
از تاب تاب خوردن هم راضی هستی ولی اینجا تب امونتو بریده بود فقط سعی میکردم مدام پاشویت کنم و از قطره استامینفن که خانم دکتر براتون تجویز کرده بود استفاده کنم.