هفته یازدهم بارداری
سلام عزیزم خوبی عسلم عزیز دلم این هفته برای شما سرشار از سوغاتی و کادو بود اول از همه همکارمن خانم مرادی که شما در آینده بهش میگی (خاله فاطمه) از زیارت مشهد و امام رضا (ع) برگشته بود و به نیت شما یه بلوز نوزادی خریده بود و تبرک کرده بودند که دستش درد نکنه بعدش مامان منیژه( مامان من) 3 تا اسباب بازی از امام زاده وقتی رفته بودیم زیارت برای شما خریده بودند بعدشم امروز شنبه خانم جلالی ( مامای من) با خانوادشون رفته بودند همدان واونجا دخترای نازشون یعنی مهسا جون وهستی جون و هدیه جون که ما بهش میگیم پفک نمکی زحمت کشیده بودند یه کفش نوزادی خوچل برای شما سوغاتی خریده بودند که انشائ الله به زودی بیای پیشمون وبه سلامتی از کادو هات استفاده کنی خبر دیگه اینکه دیروز جمعه 13/6/1393ظهر رفته بودیم خونه مامان مهربان( مامان باباقاسم) از ظهر هی باخودم کلنجار رفتم که بهشون بگم ولی نمیشد همش دورمون شلوغ بود تا اینکه عصری رفتیم باغمون که انشاأالله بعدا می بریمت ببینی اونجا رو منم از فرصت استفاده کردم وآروم آروم به مامان مهربان گفتم که دارم مامان میشم البته خیلی خجالت کشیدم واای نمیدونی چقد خوشحال شد و از خوشحالی اشک شوق می ریخت و خدا رو شکر می کرد البته عمه نسترن و عمه فاطمه هم با ما اومده بودند که اونا هم از شنیدن این خبر کلی خوشحال شدند و گفتن نزدیک میلاد امام رضا چقد خبر خوبی به ما دادی این بود از ماجراها و اتفاقای هفته یازدهم بارداری من