پایان شش ماهگی و ورود به 7ماهگی
سلام جیگر مامان قلب مامان عسل مامان قربونت برم عزیز دلم فدات شه مامان که اینقده ناز و قشنگی
قربونت برم چهارشنبه یعنی 1 مهر 1394 شما شش ماهگیت تموم شدو من ومامان منیژه شما رو بردیم واسه واکسن شش ماهگیت الهی بمیرم که اذیت شدی قربونت برم . این واکسن بیشتر از واکسنای قبلی شما رو بیحال و بد عنق کرده بود . خدارو شکر الان حالت بهتره عزیزم فقط باید یه آزمایش خون بدی واسه چک کردن کم خونی و یه شنوایی سنجی ببرمت که از سلامت گوشات که الانشم مطمئنم ، مطمئن تر بشم اینقد که هشیار میخوابی اگه کسی راه بره ویا عطسه کنه سریع بیدار میشی و واکنش نشون میدی قربونت برم تازه قراره جمعه یعنی 10 مهر مصادف با عید غدیر برای شما جشن دندونی بگیرم و این روزا در تدارکات جشنت هستم .
برای دعوت کردن مهمونا برات کارت دعوت چاپ کردم
برا پذیرایی هم میخوام میوه و کیک وشربت و سالاد الویه وآش رشته و ماکارونی سرو کنم
تازه نوبت آتلیه و آرایشگاه هم گرفتم که با بابا قاسم بریم یه عکس یادگاری بگیریم
برای تزیینات جشنت هم چند روزه که درگیر م با مقوا شکلک به صورت دندون درست کردم و وگیفت جشنت هم تا فردا آماده می کنم .
دیگه باید صندلی بگیریم و چیدمان خونه و نظافت کردن خونه و کلی کارای ریز دیگه مونده که باید انجام بدم
تازه تزیینات لباس شما و تهیه یه تل به رنگ لباست که هرچی گشتم آماده پیدا نکردم و بنابراین خودم باید دست به کار بشم و لباساتو ست کنم .
واااااااااااااااااااااااااای خدای من چقد کار دارم و خودم خبر ندارم ولی اشکال نداره انشاء الله همیشه به شادی و خوشی باشه و همش واسه اتفاقای خوب تلاش کنیم
و در آخر این یه مامان عاشقه که به دخمل کوچولوش می خواد بگه
عاشقتم عزیزم