طهورا جانطهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

فرشته کوچولوی زندگی شیرین من و همسری

10 مهر جشن دندونی طهورا جان

1394/7/15 11:25
نویسنده : مامی مهدیه
538 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دخمل نازم  عزیزم روزهای گذشته حسابی درگیر تدارکات جشنت بودم از چاپ کردن کارت و سفارش کیک و تدارکات غذا و صندلی و بادکنک و شکلک دندونی  و ...

ولی جشنت خوب برگزار شد شکر خدا روز چهارشنبه  تند تند گل های لباسمو آماده کردم البته به کمک خاله نازی و خاله سارا تونستم تکمیلش کنم و بعد ازظهر خونه رو مرتب کردم و شب به کمک بابا قاسم و مامان منیژه پروژه باد کنک آرایی رو تموم کردیم البته غروب که من وبابا برای خرید میوه رفته بودیم بیرون مامان منیژه بنده خدا بیشتر باد کنک ها رو باد کرده بود و بخشی از تزیینات رو انجام داده بود. و شب تا ساعت 2 بیدار بودیم مامان  مشغول شستن میوه ها و من هم درگیر چسبوندن گل های پیرهنم بودم. صبح جمعه هم یه سری خورده کاری داشتیم از جمله تمیز کردن صندلی و چیدن و بعدش که شما از خواب بیدار شدی بردمت حموم و حسابی شستمت  که متوجه شدم گوشوارت افتاده جالب اینکه روزای قبل هرچی من وبابا سعی کردیم نتونستیم از گوشت در بیاریم  ولی  خودش روز جشنت در اومد و به محض خوابوندنت باباقاسم گوشوارتو گوشت کرد و شما هم از خواب پریدی و حسابی جیغ و داد زدی .ظهر جمعه هم من دیگه رفتم آرایشگاه تا آماده بشم .وبعدش با شما و بابا قاسم رفتیم آتلیه و چند تا عکس یادگاری  جشن دندونیت رو گرفتیم و بعدش اومدیم خونه مهمونا هم  حدود ساعت 5 عصر دیگه اومدن خاله نازی - خاله نوشین- خاله  سیمین -  خاله فاطمه- خاله سارا- خاله محبوبه( خاله خودم)- مامانی (مادربزرگ خودم)- زن عمو فروزان با امیر علی جون ( که زحمت کشید جفت پا رفت تو آش رشته)زبانو عمه زهرا با آرسین( خرابکار شماره 1 جشنت بود کلا هیچ چیز از دستش در امون نبود)تعجب عمه فاطمه- مامان مهربان(مادربزرگ شما)- خاله لیلا(خاله بابا قاسم)- عمه نسترن و یلدا جون- زن عمو فاطمه و محمد مهدی جون- و مامان منیژه که تو این چند روز کلا پایه اصلی جشنت بود خدایی 90 درصد کارا به عهده مامان بودش و زن دایی معصومه و آبجی فاطمه در آخر زن عمو لاله و ریحانه جون تشریف آوردن  البته تعداد دعوت شوندگان بیشتر از این تعداد بود ولی خوب افتخار ندادن  وخانم جلالی  که نتونستن تشریف بیارن بخاطر اینکه سید هستند و مهمون داشتند ولی زحمت کشیدن و کادو شونو دادن .راستی یادم رفت بگم جشن دندونی شما مصادف بود با عید غدیر خم  که امیدوارم حضرت علی (ع) خودشون پشت و پناه شما باشه.

و اما خرابکاری جالب شما این بود که تا گذاشتمت کنار کیک  تا خاله نازی ازت عکس بگیره جفت پا رفتی تو کیک و حسابی باعث خنده همه شدخندونک

 

                  

اینم عکسی که تو آتلیه ازت گرفتیم

               

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)