سومین روز عید 1395

سلام گلم این مطلب با کمی تا خیر نوشته میشه چون تو خانواده رسمه که روز اول سال نو به دیدار بزرگتر ها

میرن دیگه ما هم نتونستیم برای شما دقیق تو روز تولدتون جشن بگیریم واین شد که با 2 روز تاخیر یعنی سومین

روز سال نو ما با دعوت کردن فامیل پدری یعنی عمه ها و عموهای شما به صرف ناهار یه مراسم جشن تولد هم

گرفتیم . بعد ناهار تا ساعت 4 مردها به گفت و گو مشغول بودند که با تشکر و قدردانی من و دعوت ازشون که به

اتاق خواب برن و بقیه صحبت هاشون رو اونجا ادامه بدن تا ما هم به مراسم تولد برسیم کلا قهر کردند و رفتن

بعدش ماهم گفتیم اخیش مردونه دیگه نیست و کلا کشف حجاب کردیم و به تولد رسیدیم و کیک و بگو و بخند و

بزن و .....

در کل خوش گذشت

ودر ادامه گزیده ایی از عکس های جشن و قبل جشن رو میزارم البته حواسم نبود که با حجاب باهات عکس

بگیرم وگرنه واست میزاشتم تو وبلاگت . عیبی نداره عکسامونو چاپ میکنم میزارم تو البومت.

این عکس رو برای چاپ تقویم ازت گرفتم .

ببخشید هر قدر رو تصویر کارکردم درست واینستاد.

اینم تم تولد شما بود.البته برای پشت سرت ریسه کیتی و بادکنک کیتی و تولدت مبارک کیتی و چند تا بادکنک

صورتی رنگ بود که متاسفانه عکس مجاز برای گذاشتن ندارم.

اینم شما هستی تو بغل مامان مهربان (مامان بابا قاسم)

واینم شما بودی انتهای مراسم که داشتی با بادگنگت بازی میکردی

اینم کیک تولد شما بود عزیزم امیدوارم جشن تولد صد سالگیتو بگیری .

 دوستت دارم