طهورا جانطهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

فرشته کوچولوی زندگی شیرین من و همسری

24 مهر همایش شیرخوارگان حسینی

سلام عسل مامان با شروع ماه محرم درگیر تهیه لباس علی اصغر (ع) بودم که تو همایش با هم شرکت کنیم این اولین محرم شما هستش که در کنار مایی البته سال قبل تو شکم مامان بودی و یه جورای دیگه حضور داشتی ولی امسال رسما و با لباس مخصوص بردمت مراسم که البته بخاط اینکه خواب بودی دلم نیومد صبح زود بیدارت کنم و اجازه دادم که خودت از خواب پا شی و بعد که رفتیم مراسم اینقد شلوغ بود که اصلا جایی برای سوزن انداختن نبود واسه همین من وشما رفتیم جلوی درب مصلی و وچند دقیق ای سرپا وایستادم که طبق معمول آسمان شمال شروع به باریدن کرد و منم دیگه جایز ندونستم شما رو زیر بارون نگه دارم  این شد که زود برگشتیم تو ماشین و بابا گفت اشکال نداره همین کوچولو هم کافی بود ...
28 مهر 1394

10 مهر جشن دندونی طهورا جان

سلام به دخمل نازم  عزیزم روزهای گذشته حسابی درگیر تدارکات جشنت بودم از چاپ کردن کارت و سفارش کیک و تدارکات غذا و صندلی و بادکنک و شکلک دندونی  و ... ولی جشنت خوب برگزار شد شکر خدا روز چهارشنبه  تند تند گل های لباسمو آماده کردم البته به کمک خاله نازی و خاله سارا تونستم تکمیلش کنم و بعد ازظهر خونه رو مرتب کردم و شب به کمک بابا قاسم و مامان منیژه پروژه باد کنک آرایی رو تموم کردیم البته غروب که من وبابا برای خرید میوه رفته بودیم بیرون مامان منیژه بنده خدا بیشتر باد کنک ها رو باد کرده بود و بخشی از تزیینات رو انجام داده بود. و شب تا ساعت 2 بیدار بودیم مامان  مشغول شستن میوه ها و من هم درگیر چسبوندن گل های پیرهنم بودم. صبح ج...
15 مهر 1394

پایان شش ماهگی و ورود به 7ماهگی

سلام جیگر مامان قلب مامان  عسل مامان قربونت برم عزیز دلم فدات شه مامان که اینقده ناز و قشنگی قربونت برم چهارشنبه یعنی 1 مهر 1394 شما شش ماهگیت تموم شدو من ومامان منیژه شما رو بردیم واسه واکسن شش ماهگیت الهی بمیرم که اذیت شدی قربونت برم . این واکسن بیشتر از واکسنای قبلی شما رو بیحال و بد عنق کرده بود . خدارو شکر الان حالت بهتره عزیزم فقط باید یه آزمایش خون بدی واسه چک کردن کم خونی و یه شنوایی سنجی ببرمت که از سلامت گوشات که الانشم مطمئنم ، مطمئن تر بشم  اینقد که هشیار میخوابی اگه کسی راه بره ویا عطسه کنه سریع بیدار میشی و واکنش نشون میدی قربونت برم   تازه قراره جمعه یعنی 10 مهر مصادف با عید غدیر  برای شما جشن دندون...
6 مهر 1394

حرف زدن دخملی

سلام به دخمل ناز و خوشگل  خودم اینروزا خیلی ناز شدی و حسابی دلبری می کنی واسه دور و بریات وقتی از خواب پا میشی واسه مامان یه لبخند خوشگل میزنی و وقتی بهت می گم صبحت بخیر دخملم روز خوبی داشته باشی   انگاری  شما میخوای با ادا و اشاره و غان وغون کردنت به من بگی صبح خوبی داشته باشی مامان جون عاشق این هستی که بغلت کنم وراه ببرمت و باهات صحبت کنم و اگه حواسم بره جایی و برات حرف نزنم با همون زبون مخصوص خودت بهم گوشزد میکنی که برات حرف بزنم و شعر بخونم . وقتی  یه خوراکی میارم جلوی صورتت بهت میگم دختر مامان چی می خوره  میگی :  مه وقتی بهت می گم کجا بریم میگی: ده اگه بزارمت روی زمین و کمکت کنم می تونی قدم بردار...
17 شهريور 1394

پایان 5 ماهگی و ورود به ششمین ماه زندگی

سلام عزیزم با تاخیر ورودت رو به ششمین ماه زندگیت تبریک میگم امیدوارم همیشه صحیح وسالم باشی ودر کنار ما روزای خوبی داشته باشی . واما اندر احوالات این روزای دخترک:    خیلی بازیگوش شدی و به سختی میتونم بخوابونمت به کوچیکترین محرک محیطی پاسخ میدی و باید سکوت مطلق دورت باشه تا حداکثر برای مدت نیم ساعت لالا کنی. چندروزی بیقراری شدید داشتی که علتشو تازه فهمیدیم چونکه دااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااری دندون دار میشی قربونت برم طهوراجونم رویش مروارید لبخندت مبارک باشه عزیزم خلاصه باید کم کم تو فکر تدارک جشن دندون برای شما باشم. ...
5 شهريور 1394

میلاد امام رضا (ع) مبارک

سلام به همه عیدتون مبارک میلاد امام خوبی ها رو به تموم مسلمونا تبریک میگم. واما یه تبریک دیگه به خودم ودخمل نازم هوررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررا بالاخره ما برگشتیم خونه و همسری از ماموریت طول ودرازش برگشت واااااااااااااااای که هیچ جا خونه خود آدم نمی شه از طهورا جان بگم که چقد از دیدن عروسکاش و اتاقش به وجد اومده بود  وتا از اتاق می اوردیمش بیرون کلی جیغ و داد میزد ودوست داشت تو اتاقش بمونه ومجبور شدم همون جا شیرش بدم وبرای اولین بار رو تختش خوابید برای مدت نیم ساعت منم سخت مشغول گردگیری ومرتب کردن خونه  وپدر ودختر هم مشغول قربان  صدقه هم رفتن خلاصه همه چی آرومه من چقد خوشبختم ...
5 شهريور 1394

گوشواره دار شدن طهورا جان

سلام به همه اینروزای ما تو خونه مامان منیژه میگزره و روز یک شنبه 18 مرداد دخملم گوشاشو سوراخ کرد و الان گوشواره تو گو ششه مبارکت باشه عزیزم  میلاد حضرت معصومه و روز دختر بر همه دخملای ناز مبارک باشه امیدوارم همیشه صحیح و سالم در کنار مون باشی عزیزم دوستت دارم. ...
24 مرداد 1394

بدون عنوان

عزیزم چون سرعت نتمون خیلی کنده به سختی تونستم وارد  سایت tiny picبشم و چند تا از عکسا رو بفرستم توش  و بالاخره موفق شدم یه عکس دیگه آپلود کنم که الان برات می زارم این عکس بدو تولد طهورا جونه  و زمانی که تو شکم مامان بود حسابی خودشو خط خطی کرده بود.            ...
9 مرداد 1394

پایان 4 ماهگی

سلام عزیزم پایان ماه چهارم زندگیت و ورود به پنج ماهگی مبارک باشه   دختر نازم دوست دارم و انشاء اله همیشه زنده و سلامت در کنار ما باشی ببخشید که بازم نتونستم به موقع وبلاگتو به روز رسانی کنم چون  تو خونه نت نداشتیم و سر کار هم اینقد سرم شلوغه که دیگه فرصت نمی کنم. 3 مرداد نوبت واکسن 4 ماهگیت بود که شکر خدا اونم انجام دادیم و الان حالت خوبه فقط می مونه پروژه سوراخ کردن گوشت که تا یکی  دوهفته دیگه انجامش می دم . اینروزا درکنار بابا خیلی بهمون خوش می گذره  غروبا دیگه میزنیم بیرون  وکلی دور دور میزنیم و شما حسابی از مناظر سرسبز دورت لذت می بری ولی متاسفانه دوباره فردا بابا می ره ماموریت و ...
9 مرداد 1394